0
4 out of 5 stars
rating
جعفر تپل با دوستش مهدی کافه ای را اداره می کنند. جلال، موسوم به جانی، که به جعفر شباهت دارد، کارش قاچاق هرویین و به اعتیاد کشاندن جوانان شهر است، و با رییس و افرادش درگیر می شود. تپل دستگیر می شود و دوستانش و افراد جلال روی او به عنوان جانی اعتراف می کنندو